ورود کاربران

اطلاعات

آشنایی با خدمات موسسه حقوقی

حق ستان دادآور

تماس با وکیل :          66519169

پیامک :         30004650196448

رزومه مدیر موسسه

رزومه مدیر موسسه حقوقی حق ستان دادآور

دانلود نرم افزار رایگان دادآور

دانلود نرم افزار رایگان دادآور

پرینت

نمونه رای (ضابطه تشخیص عیوب موجب حق فسخ نکاح)

در . ارسال به آرای هیئت عمومی دیوان عالی کشور

عنوان: ضابطه تشخیص عیوب موجب حق فسخ نکاح

پیام: برای تعیین ضابطه تشخیص سلامتی زوجین به عرف رجوع می شود و داوری عرف مبتنی بر سلامتی نسبی هر یک از زوجین بوده نه سلامتی کامل و مطلق آنان و مقصود عرف از سلامتی نسبی نیز این است که هر یک از زوجین فاقد بیماری غیر قابل علاج یا صعب العلاج مخاطره آمیز باشند.

مستندات:

شماره دادنامه قطعی : 9209980351600090

تاریخ دادنامه قطعی : 1394/01/30

گروه رأی: حقوقی

آراء منتخب پرونده:  شعبه دیوان عالی کشور

 

خلاصه جریان پرونده

جریان کامل پرونده به عنوان مقدمه دادنامه شماره 671- 93 مورخ 1393/6/11 صادره از این شعبه دیوان مشعر بر نقض دادنامه فرجام خواسته سابق الصدور شماره 153- 93 مورخ 1393/2/9 شعبه نهم دادگاه تجدید نظر استان اصفهان بعلت نقص تحقیق که رسیدگی مجدد به همان شعبه تجدید نظر صادر کننده رای منقوض ارجاع گردیده و مالاً منتهی به صدور رای فرجام خواسته حاضر گردیده است بتفصیل منعکس گردیده که از تکرار آن صرفنظر میگردد خلاصه اینکه آقای الف. الف.ر. بتوسط وکیل خود در تاریخ 1392/1/26 بطرفیت همسرش خانم ف. ص. دادخواستی بخواسته فسخ نکاح دائم بعلت تدلیس و فریب زوجه در ازدواج تقدیم و وکیل وی توضیح داده که زوجین در حال حاضر در زمان عقد بسر میبرند و زوجه غیر مدخوله است و حسب اظهار موکل زوجه مبتلا به بیماری پوستی برص و تاول های پوستی در اندام خویش بوده و با مخفی نمودن و پوشاندن آن به انحاء مختلف و اعلام نکردن به زوج ، موکل را فریب داده است در صورتیکه اگر موکل مطلع میشد یقیناً با خوانده ازدواج نمی نمود . عقد زوجیت مبیناً بر سلامتی زوجین منعقد میشود و این امر منظور و مقصود زوجین و منطبق با عقل سلیم است . بیماری پوستی زوجه بر خلاف مبنا و منظور و مقصود بوده و زوجه مکلف به آگاهی دادن زوج بوده است که این امر را پنهان داشته و نتیجتاً شرایط فسخ نکاح مهیا و محقق می باشد صدور قرار کارشناسی جهت تشخیص نوع بیماری پوستی و صدور حکم برفسخ نکاح و محکومیت خوانده به پرداخت خسارات دادرسی و حق الوکاله و استرداد اقلام مندرج در دادخواست مورد استدعاست . وکیل زوجه در لایحه دفاعیه تقدیمی اعلام نموده که چون سن خواهان 5 سال کوچکتر از سن خوانده بوده بدواً موکل به درخواست ازدواج خواهان پاسخ منفی داده ولی با اصرار خواهان موافقت مینماید در حالیکه با موکل بار ها تماس داشته و گفته است تفاوت سنی مشکلی ندارد و در همان جلسه اول موکل کک های پوستی را به اطلاع ایشان میرساند این کک در ناحیه گردن و دست موکل به راحتی قابل رویت است خواهان بدون کمترین اظهار بی علاقگی مصمم به ازدواج با موکل میشود و جهت آشنائی بیشتر هر روز با نظارت خانواده ها همدیگر را می دیدند و از رفتار همدیگر اطلاع حاصل مینمودندو در جلسه ای با حضور عده ای از بستگان موکل و دوست ایشان در منزل پدری ، برادر موکل در حضور جمع از خواهرش سوال مینماید که آیا الف. با مسئله پوستی شما مشکلی ندارد که خواهان در جلسه در حضور جمع بیان مینماید از نظر ایشان مسئله ای نیست و حاضر به ازدواج با موکل میباشد و بیان می کند که قبلاً موکل این موضوع را به اطلاع ایشان رسانده است در صورت لزوم شهود حاضر به ادای شهادت در دادگاه می باشند دو ماه بعد از این جلسه عقد مفصلی برگزار گردید و فامیل دو طرف در سالن حضور داشتند و در تاریخ 1391/8/12 مراسم عقد انجام و از همان شب تا قبل از 1391/12/31 هر شب و روز خواهان در منزل موکل بوده و حتی شبها نیز در یک اتاق می خوابیدند و همین موضوع موجب شد که موکل ازاله بکارت گردید و تصمیم به شروع زندگی مشترک گرفتند و در این ایام موکل جهیزیه خود را آماده مینمود و مشکل خاصی بایکدیگر نداشتند و تنها اشکال مسئله وسواس و شکاکی زوج بود که مرتب بموکل ایراد میگرفت که چرا با این فامیل حرف زدی چرا با همکارت تلفنی صحبت میکنی و در تاریخ 1391/12/21 در منزل پدری موکل در حضور خانواده موکل شروع به فحاشی و کتک کاری نسبت به زوجه داشته که موکل به گونه ای بیهوش شده که با آمبولانس به بیمارستان اعزام گردید و علت این دعوی هم همان شکاک بودن او بوده است و با دخالت پلیس 110 این قضیه خاتمه یافت و حتی شکایت موکل با دخالت اطرافیان مسکوت گذاشته شد در تعطیلات عید سال 1392 هدایائی بین زوجین اهدا گردید و آنان با هم بودند ولی حتی یک ریال بابت نفقه بموکل پرداخت ننمود که مجدداً سرناسازگاری گذاشت بناچار شکایت ترک انفاق و ایراد ضرب و فحاشی از سوی موکل مطرح شد که پرونده در دادیاری اصفهان مفتوح است و قرار مجرمیت صادر شد و در خصوص مطالب مطروحه شهود وجود دارد که امکان معرفی و حضور آنان می باشد و موکل کک های خود را به اطلاع زوج رساند و این موضوع کاملاً با چشم غیر مسلح قابل رویت است و پس از گذشت این مدت موجبی جهت بیان تدلیس نبوده اگر زوج بی اطلاع بودندچرا پس از آن هم ارتباط با موکل هیچ اقدامی ننمودند و ادعای غیر مدخوله بودن زوجه نیز کذب دیگری است که از طرف ایشان عنوان میشود. تا از پرداخت مهریه شانه خالی کند لذا رد درخواست و دعوی ایشان مورد استدعاست در گواهی پزشکی قانونی بشرح برگ 13 پرونده پس از معاینه زوجه اعلام شده که پرده بکارت از نوع حلقوی قابل اتساع و دارای سائیدگی همراه با نسج التیامی در ساعت 5 می باشد که مربوط به بیش از سه هفته اخیر است . در جلسه مورخ 1392/5/9 وکیل خواهان اظهار داشت موکل منکر هر گونه نزدیکی اعم از دبر یا قبل می باشد و چون زوجه با مواد آرایش پیشرفته آرایش کرده بود و خانواده زوجه هم بموکل این بیماری اطلاع نداده اند لذا موکل از بیماری پوستی زوجه بی اطلاع بوده است موکل از زوجه 5 سال کوچکتر است عقل نیز چنین ازدواجی را نمی پذیرد موکل اصرار دارد که اگر صورت و گردن را زوجه بشوید خیلی حقایق روشن میشود موکل پس از مراجعه به اینجانب و مشاوره با من متوجه شد که حق فسخ دارد و رعایت فوریت را پس از علم به حق فسخ با تقدیم دادخواست نموده است وکیل خوانده گفته است کک قابل رویت است و نیازی به شستن ندارد . در جلسه مورخ 1392/8/14 که اظهارات زوج در صورتمجلس منعکس گردیده زوج در مقام ادای توضیح اظهار نموده تراشکار هستم و 7 سال است این شغل را دارم و 8 ماه است ازدواج کرده ام و واسطه ما آقای واعظ بود که خیاطی دارد برای ازدواج جهت رایزنی به او مراجعه کردم پس از رایزنی با ایشان با خوانده قرار گذاشتیم در .... مقداری قدم زدیم و صحبت کردیم اگر چه خوانده زیبائی نداشت ولی خصوصیاتی داشت از قبیل شاغل بودن او را پسندیدم بهر حال مراسم عقد بر قرار شد ولی درطول مدتی که من رفت و آمد داشتم اولاً: تمام ملاقات ها در شب بود هر گز او روز را برای دیدار انتخاب نمیکرد و تمام ملاقات ها در بیرون خانه بود و ما با هم شام میخوردیم و بعد هر کدام خانه خودمان میرفتیم اعتقاد مذهبی فامیل ما اجازه نمیدهد شوهر در ایام عقد هر گز خانه همسر خود بخوابد و بماند در خانه ما یا خانه آنها حتی یک شب نمانده ایم در طول این مدت ایشان با دستکش بود و سرو گردن خود را پوشانده بود و تا به حال عمل زناشوئی بین من و همسرم حتی یکبار اتفاق نیفتاده است اصلاً ایشان می ترسید که تمکین خاص نماید چون اطلاع از بیماری او پیدا میکردم من نظریه پزشکی قانونی را قبول ندارم و دلیلی وجود ندارد که من عمل زناشوئی انجام داده باشم . زوجه در مقام ادای توضیح در جلسه فوق العاده اظهار داشت اظهارات زوج کذب است برای اثبات ارتباطات زوج با اینجانب شهود دارم و من در همان جلسه اول که در.... باهم صحبت کردیم در جلسه سوم تمام محاسن و عیوبم را به او گفتم بیماری و مشکل پوستی را گفتم اینکه میگوید همیشه دستکش داشته ام دروغ است من دستکش ندارم چون حالت خفگی میگیرم و اذیت میشوم حاضر هستم قسم بخورم در حضور خانواده ام که او را دعوت کردیم مشکلات من را مطرح کردند و ایشان قبول کرد من عکس داخل خانه را میاورم در شب دو یا سه بار عمل زناشوئی از دبر یا قبل داشتم پرونده طلاق توافقی داشتم خواستم تکلیف من زودتر روشن شود و قضیه در مورد شش میلیون تومان بابت حقم بود که توافق نشد و با این ضربه ای که بمن زده چگونه حقم را نخواهم وضعیت بیماری من از همان اول هیچ تغییری نکرده است و منشاء اختلاف ما اعتراض او به دست دادن با فامیل بود که رسم ماست بمن گفت راضی نیست من به فامیل تذکر دادم و در مورد تماس تلفنی با همکاران من ایراد گرفت به آنان گفتم خودم همراه خودش میروم سر پروژه میگفت نمی تواند بیاید و حتی حاضر شدم بیکار شوم او گفت باید کار کنی در آمد داشته باشی و او بخاطر شغل و در آمد و مدرکم و منزل پدرم با من ازدواج کرده است . سر انجام دادگاه با اعلام ختم دادرسی بموجب دادنامه شماره 1822/ 92 پس از ذکر مقدمه ای از چگونگی اقامه دعوی و توضیحات و مدافعات طرفین با توجه به محتویات پرونده و اظهارات طرفین در دادگاه و ملاحظه تصاویر ارائه شده از ناحیه آنان خصوصاً خوانده بدلیل اینکه رابطه نزدیک و تنگاتنگ و ملاقات زوجین بایکدیگر در منزل پدر زوج و خارج از منزل ایشان و پارک ها ثابت و ادعای زوج مبنی بر عدم مواقعه و ازاله بکارت توسط وی و اینکه گفته است امکان ازاله بکارت از زوجه بطریق غیر زناشوئی توسط شخص زوجه و وجود رسم بر عدم ماندن زوجین نزد یکدیگر قابل پذیرش نمی باشد زیرا با وجود عقد شرعی زوجین و حق تمتع شرعی برای زوج از زوجه عرف و قانون امر ازله بکارت از زوجه را به زوج منتسب مینماید مگر اینکه زوج دلیل یا مدرکی خلاف موضوع ارائه نماید و با پذیرش مواقعه بین زوجین ادعای تدلیس زوج کذب می باشد مضافاً بر اینکه با فرض قبول این ادعا که از سیزده فروردین وی متوجه خطر بیماری زوجه شده است دلیل بر این نیست که از عیوب پوستی و بیماری وی خبر نداشته است و سؤال از پزشکان امر اطلاع قبلی وی را تحت الشعاع قرار نمیدهد و از نظر قانونی نیز بیماری پوستی زوجه از عیوب موضوع ماده 1123 قانون مدنی نمی باشد و از طرفی با توجه بماده 1128 قانون مدنی و مسائل ذکر شده در بخش فسخ نکاح کتاب شریف تحریر الوسیله حضرت امام (ره) دلالت دارد که عدم النقص یا وجود صفت کمالی هر گاه به نحو الشرط در عقد ذکر شود یا در عقد توصیف شود یا عقد مبنی بر آن واقع شود حق فسخ ایجاد مینماید در ما نحن فیه هیچیک از موارد سه گانه مذکور حاصل نیست لذا دعوی خواهان را مقرون به صحت ندانسته و حکم برد دعوی خواهان صادر نموده است . پس از ابلاغ رای صادره زوج نسبت به آن تجدید نظر خواهی نموده که پس از طی تشریفات قانونی شعبه نهم دادگاه تجدید نظر استان اصفهان بموضوع رسیدگی و طی دادنامه شماره 153- 93 اعتراض تجدید نظر خواه را غیر موجه و دادنامه تجدید نظر خواسته را منطبق بر موازین قانونی تشخیص و ضمن رد آن دادنامه معترض عنه را تایید نموده است . زوج در مهلت قانونی نسبت به دادنامه اخیرالذکر فرجام خواهی نموده که هیأت این شعبه دیوان بموضوع رسیدگی و طی دادنامه شماره 671- 93 بعلت و جهت منعکس در آن دادنامه فرجام خواسته را بعلت نقص تحقیق و رسیدگی واجد ایراد قانونی تشخیص و ضمن نقض آن رسیدگی مجدد را به همان دادگاه صادر کننده رای منقوض ارجاع نموده است در این مرحله از دادرسی مجدد شعبه نهم دادگاه تجدید نظر استان اصفهان وارد رسیدگی شده و بشرح تصمیم مورخ 1393/7/1 به دفتر دستور داده که به زوج اخطار نماید که ظرف ده روز پس از ابلاغ چنانچه راجع به تدلیس و فریب در ازدواج علیه همسرش شکایت کیفری در شعبه 117 دادگاه جزائی اصفهان یا مرجع دیگری مطرح نموده کلاسه پرونده و شعبه مربوطه و سر انجام آن را اعلام نماید و زوج در مقام پاسخ طی لایحه ثبت شده به شماره 444- 1393/7/27 اعلام نموده که در پرونده شعبه 117 زوجه علیه وی شکایت نموده و من در دفاع از شکایت ایشان بیان نمودم که وی مرا در نکاح فریب داده است و بیماری های خود را مخفی کرده است بهمین دلیل دادخواست فسخ نکاح به دادگاه تقدیم نمودم بنابراین برای تدلیس و فریب در شعبه 117 حکمی صادر نشده و این حق برای بنده محفوظ است تا علیه ایشان شکایت کنم . سر انجام دادگاه با اعلام ختم رسیدگی بموجب دادنامه شماره 1059 – 93 مورخ 1393/8/22 پس از ذکر مقدمه ای از سیر مراحل دادرسی و اعلام اینکه پرونده کلاسه 920095 قید شده در دادنامه دیوانعالی کشورو مورد استناد فرجام خواه مربوط به پرونده متشکله راجع به فسخ نکاح می باشد که منتهی به دادنامه تجدید نظر خواسته گردیده باستدلال اینکه زوج بشرح لایحه تقدیمی 444- 1393/7/27 به این دادگاه صراحتاً اعلام نموده است که راجع به تدلیس در امر ازدواج شکایت کیفری علیه زوجه مطرح نکرده است و دادنامه شماره 1625- 1392/12/25 صادره در پرونده کلاسه 920647 شعبه 117 محاکم عمومی جزائی اصفهان نیز مربوط به شکایت زوجه علیه زوج می باشد که تصویر دادنامه اخیر در صفحه 7 ضمیمه پرونده فرجامی می باشد لذا بنابمراتب فوق اعتراض تجدید نظر خواه را غیر وارد و دادنامه تجدید نظر خواسته را فاقد ایراد و اشکال قانونی تشخیص و ضمن رد اعتراض مطروحه دادنامه تجدید نظر خواسته را تایید نموده است . دادنامه اخیرالذکر در تاریخ 1393/8/24 به زوج ابلاغ شد و نامبرده در تاریخ 1393/9/12 با تقدیم دادخواست و لایحه فرجامی نسبت به آن فرجام خواهی نموده که پس از تبادل لوایح و وصول پرونده به دیوان عالی کشور جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده است لوایح طرفین بهنگام شور قرائت میگردد.هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای حسن عباسیان عضو ممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رای می دهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

فرجام خواهی آقای الف. الف.ر. نسبت به دادنامه شماره 1059 – 93 مورخ 1393/8/22 شعبه نهم دادگاه تجدید نظر استان اصفهان که در جهت تایید دادنامه بدوی متضمن حکم برد دعوی فرجام خواه بخواسته فسخ نکاح بعلت تدلیس و فریب زوجه فرجام خوانده در ازدواج انشاء گردیده وارد و موجه نیست زیرا مجموع اظهارات و مدافعات طرفین و تصاویر عکس های ارائه شده از ناحیه آنان و ارتباطات گسترده و مستمر زوجین قبل و بعد از بر قراری رابطه زوجیت بین آنان بمدت چندماه که مالاً منتهی به همخوابگی و مقاربت و ازاله بکارت از زوجه فرجام خوانده گردیده مبین آنست که بیماری پوستی زوجه که شامل کک و لک هائی در صورت و گردن و سایر اندام ایشان بوده در زمان عقد و بعد آن برای زوج فرجام خواه کاملاً معلوم و آشکار بوده و زوج با وصف علم و آگاهی بر این موضوع اقدام به ازدواج با نامبرده نموده است و ادعای فرجام خواه مبنی بر اینکه زوجه این بیماری پوستی خود را از وی کتمان نموده و مخفی نگهداشته با توجه به وضعیت این بیماری پوستی و محل استقرار آنها مقرون بواقع نخواهد بود خصوصاً اینکه زوجه ضمن تکذیب این ادعای زوج اعلام نموده که قبل از عقد در جلسه خواستگاری بیماری پوستی وی به اطلاع زوج رسیده و مشارالیه با علم و اطلاع از این قضیه بر ازدواج خود با ایشان اصرار ورزیده است مضافاً فقدان چنین بیماری پوستی در زوجه بعنوان وصف کمال اشترط در عقد نکاح فیمابین نبوده و مندرجات سند ازدواج دلالتی بر آن ندارد و بعلاوه هر چند عرفاً سلامتی هریک از زوجین که عقد مبیناً بر آن واقع میگردد وصف مقصود زوجین محسوب بوده ولی بداوری عرف این وصف مقصود همانا سلامتی نسبی هر یک از زوجین بوده نه سلامتی کامل و مطلق آنان و مقصود عرف از سلامتی نسبی هم اینست که هر یک از زوجین فاقد بیماری غیر قابل علاج یا صعب العلاج مخاطره آمیز باشند و چون بیماری پوستی زوجه با توجه به نوع و وضعیت آن در زمره چنین بیماری هائی محسوب نبوده لذا وصف سلامتی زوجه بالحاظ معیار عرفی در زمان انعقاد نکاح مفقود محسوب نبوده تا موجد حق فسخ نکاح برای زوجه فرجام خواه بوده باشد بنابراین و با توجه بمراتب اشعاری حق فسخ نکاح برای زوج فرجام خواه ثابت و مدلل نبوده و از این رو دادنامه های بدوی و فرجام خواسته که مبنی بر استنباط قضائی و تشخیص دادگاه بوده با لحاظ جامع اوراق پرونده موجهاً و منطبق بر موازین قانونی اصدار یافته و ایراد و اشکال موثر در تخدیش بر آراء صادره مترتب نبوده اعتراضات فرجام خواه در حدی نیست که بمبانی استنباط و تشخیص دادگاه و اساس دادنامه فرجام خواسته خلل و خدشه ای وارد و موجبات نقض آنرا فراهم سازد فلذا ضمن رد فرجامخواهی فرجامخواه مستنداً به ماده 370 قانون آئین دادرسی مدنی دادنامه فرجام خواسته ابرام می‌گردد.

شعبه 8 دیوان عالی کشور - رئیس و مستشار و عضومعاون

حسن عباسیان - مسعود کریم پورنطنزی - جعفر پوربدخشان

ارسال به شبکه های اجتماعی

مطالب مرتبط