مقالات حقوقی علمی

پرداختن به «حقوق معتادان» چرا و چگونه؟

سایت حقوقی دادآور

سامان نیک‌نژاد *غایت هر جامعه‏ای دست یافتن به خوشبختی است و خوشبختی جامعه بدون خوشبختی یکایک افراد آن جامعه محقق نمی‌شود. خوشبختی هر فرد زمانی است که تمامی استعدادهای خدادادی او شکوفا شده و امکان ظهور و بروز بیابد. نکته اینجاست که همه افراد، نیازمند حمایت یکسان برای شکوفایی استعدادهای خود نیستند. دقیقا در این نقطه‏ است که مطالبات افراد برای حمایت‏های ویژه شکل می‌گیرد و داستان «حقوق معتادان» در مسیر جست‌وجوی خوشبختی از همین نیازهای خاص آغاز می‌شود.

استفاده از اصطلاح «حقوق معتادان» اگر نگوییم بی‌سابقه اما کم سابقه است ولی به هرحال هر جریانی شروعی دارد. روزگاری بود که سخن گفتن از حقوق بسیاری گروه‌ها که هم‌اکنون بسیار عادی می‏نماید به خوابی پریشان و بی‌تعبیر می‏مانست ولی مداومت در پیگیری مطالبات باعث شد که بسیاری از این خواب‏ها به رویایی بدل شود که امروز در بیداری می‏بینیم.

در این یادداشت در سه بخش به چرایی، فایده و چگونگی «حقوق معتادان» می‏پردازیم.

الف- «حقوق» معتادان؛ چرا؟

در ابتدا ممکن است این سوال به وجود بیاید که عبارت «حقوق معتادان» چه ویژگی خاصی دارد؟ یا اصولا چرا باید از کلمه «حقوق» استفاده کرد و چرا مثلا نگوییم «نیازهای معتادان» یا «توقعات معتادان»؟

در واقع عبارت «من حق دارم…» طرز بیانی فنی است که دربردارنده همان عبارت‏های روزمره و آشنایی است که ما خواسته‌های خود را با به کارگیری آنها اعلام می‌کنیم. عبارت «من حق دارم…» را می‌توان به جای بسیار عبارت‏های دیگر نیز به کار برد مثل «من توقع دارم…»، «من می‌خواهم…»؛ «من احتیاج دارم…» و «من آرزو دارم…» ولی چرا ما برای مثال به جای اینکه بگوییم «معتاد نیاز دارد…» بگوییم «معتاد حق دارد…»؟ استفاده از عبارت «من حق دارم…» به جای سایر تعبیرها چه آثاری دارد؟ دست‌کم دو اثر و ویژگی اساسی سخن گفتن از نیازهای اساسی معتادان به زبان «حق» قابل تشخیص است:

١-‌ حق در مقابل خود ایجاد تکلیف می‌کند‌: زمانی که ما تشنه هستیم و می‏گوییم «ما نیاز به آب داریم» هرکس ممکن است بنا بر وظیفه اخلاقی و امکانات خود به این نیاز ما پاسخ بدهد یا ندهد ولی چنانچه ما بگوییم «ما حق بر آب آشامیدنی داریم» در واقع، تکلیف طرف مقابل خود را به اینکه آب آشامیدنی در اختیار ما بگذارد را به او یادآوری می‌کنیم. در مقابل هر «حق» یک «تکلیف» و در مقابل هر «صاحب حق» یک «صاحب تکلیف» وجود دارد.

به عبارت دیگر وقتی می‏گوییم «من نیاز به آب دارم» تنها رابطه‏ای که وجود دارد یک رابطه دوطرفه است بین «نیاز من به آب» و «خود موضوع آب» که در نتیجه رابطه حاصله دو سوی بیشتر ندارد:

الف- فرد نیازمند

ب- موضوع نیاز

ولی وقتی می‏گوییم «من حق بر آب آشامیدنی دارم» در اینجا یک رابطه سه جانبه شکل می‌گیرد شامل «حق من بر آب آشامیدنی»، «تکلیف فراهم کردن آب بر عهده دیگری» و «خود موضوع آب آشامیدنی» که در نتیجه رابطه سه جانبه زیر شکل می‌گیرد:

الف- صاحب حق

ب- صاحب تکلیف

ج- موضوع حق و تکلیف

در هیچ یک از عبارات دیگر که به عنوان نمونه ذکر شد نمی‌توان عنصر «صاحب تکلیف»، یعنی طرفی را که برآورده کردن حق ما بر عهده او است مشاهده کرد. حتی زمانی که داریم راجع به توقع خود از دیگری صحبت می‌کنیم بازهم داریم امری را که در درون ما است یعنی توقع‌مان را به دیگری خاطرنشان می‌کنیم درحالی که وقتی در برابر دیگری بر حق خود تاکید می‌کنیم در حقیقت داریم تکلیفی را که در مقابل حق ما بر دوش طرف مقابل قرار گرفته است به او یادآور می‏شویم. اگر خود را به صورت ذهنی در فضا و شرایط سخن راندن از حق در مقایسه با بیان توقعات، خواسته‌ها، خواهش‏ها، تمایلات و نیازها قرار بدهید به وضوح متوجه می‌شوید که خاصیت منحصر به فرد بیان «حق»، مطالبه‏ ادای تکلیفی است که مخاطب «صاحب حق» در مقابل شخص اخیر بر عهده‏ دارد.

٢-‌ ادای حق نیازمند مطالبه نیست و تکلیف باید به جا آورده شود:

توقعات، نیازها، خواسته‌ها همگی اموری نسبی، قابل مذاکره و در معرض تغییر هستند. به عنوان مثال ما می‌توانیم بر سر توقعات خود مذاکره کنیم یا از آنها دست بکشیم؛ می‌توانیم از خواسته‌های خود بگذریم و در این صورت کسی طرف مقابل ما را ملامت نخواهد کرد که چرا خواسته ما را به جا نیاورده است. ولی درخصوص «حق‏‏ها» این‌گونه نیست. «حقوق معتاد» خواسته‌ها و تمایلات موردی و نسبی نیستند. آنها دربردارنده تکالیفی هستند که طرف این رابطه «حق و تکلیفی» باید آن را ادا کند حتی اگر این حقوق از سوی معتاد مطالبه نشود یا از پیگیری این مطالبات دست بکشد. درواقع رابطه حق و تکلیفی با عدم مطالبه حق از سوی صاحب حق از هم گسسته نمی‌شود بلکه صاحب تکلیف به‌هرحال باید به تکالیفی که بر دوش دارد عمل کند. لذا برآورده نکردن توقعات در حالت عدم بیان آنها از سوی کسی که آن توقع را دارد قابل ملامت نیست ولی عدم ادای تکلیفی قانونی که در مقابل صاحب حق برعهده شخصی قرار دارد حتی بدون مطالبه از سوی صاحب حق قابل سرزنش و پیگیری است.

ب- پرداختن به «حقوق معتادان»؛ چه فایده‏ای دارد؟

ممکن است درباره فایده شناسایی «حقوق معتادان» تردید وجود داشته باشد. برای نمونه ممکن است گفته شود که پیش از این حقوق اساسی‌تر و بنیادین‌تری مورد شناسایی قرار گرفته است ولی بی‏فایده بوده است به عنوان مثال «حق بر غذای کافی» قبلا در اسناد حقوقی متعددی مورد پذیرش جهانی قرار گرفته است ولی باز هم عده بسیاری در جهان از گرسنگی رنج می‏برند.

در پاسخ به این تردید موجه باید گفت که درست است شناسایی حق بر غذای کافی به رفع نیاز گرسنگان در جهان منجر نشده است ولی دست‌کم آن را به صورت موضوعی درآورده که مورد نقض و بی‏توجهی دولت‌ها قرار گرفته است. در حقیقت در اثر شناسایی «حق بر غذای کافی» بوده است که امروزه وضعیت‏ گرسنگی در جهان تبدیل به امری شده که نقض یک حق اساسی به‌شمار می‏رود و مشاهده آن نهادهای ذی‏ربط را موظف به پاسخگویی صریح و بی‏اغماض می‌کند. شناسایی حق غذا این فایده را داشته که برنامه‌های غذا در تدوین هرگونه سیاست کلان چه در سطح ملی، چه در سطح بین‌المللی مدنظر قرار داده شود.

ج- «حقوق معتادان»؛ چگونه؟

معتادان علاوه بر اینکه مشمول عموم حقوق شهروندی هستند، به دلیل ابتلا به وضعیت اعتیادی که می‌توان آن را در پیوند با مفهوم «نیازمندی به کمک مضاعف» یا «ناتوانی» قرار داد محتاج برخی حمایت‏های ویژه هستند. شرایط زندگی معتادان که در حالت رهاشدگی به سر‌می‏برند سبب شده کیفیت زندگی آنها از پایین‏ترین حد زندگی انسانی نیز تنزل کند. امروزه آنها چه در زمان مصرف و چه پس از قطع مصرف به لحاظ ناتوانی گروهی، شکل یک «اقلیت در معرض آسیب جدی» را به خود گرفته‏اند.

اغلب معتادان به دلیل سر و وضع‌شان امکان بهره‏گیری از وسایل نقلیه عمومی را از دست داده‏اند. به دلیل الزام به ارایه گواهی عدم اعتیاد از بسیاری مشاغل محروم هستند و نمی‌توانند به شغل مطلوب خود بپردازند. بسیاری از آنها از حداقل استانداردهای زندگی شامل غذای کافی، سرپناه مناسب و پوشاک برخوردار نیستند. به دلیل آثار ناشی از مصرف امکان ادامه تحصیل را از دست می‌دهند و همه اینها و بسیاری عوارض دیگر از معتادان، گروهی ساخته که حتی پس از قطع مصرف برای بازگشت به جامعه و تحقق حق برخورداری از فرصت‏های برابر نیازمند اقدامات و امتیازات حمایتی هستند. همین حمایت‏های خاص است که باید به صورت «حقوق معتادان» تدوین و تضمین شود.

ممکن است گفته شود آنچه تحت‌عنوان تبعیض مثبت (affirmative action) مورد بحث قرار می‌گیرد در مورد گروه‌هایی مصداق دارد که سال‌ها تحت ستم بوده‏اند و حال جامعه باید درراستای جبران ظلمی که به این گروه رفته است امتیازاتی برای آنها در نظر بگیرد تا بتوانند با سایر گروه‌های اجتماعی به‌طور برابر از فرصت اشتغال، تحصیل، تشکیل خانواده و… بهره‏مند شوند. در پاسخ شاید جای آن باشد که پرسیده شود آیا همین اینکه گروهی به دلیل بیماری‌شان مورد انواع مجازات و تحقیر قرار گرفته‏اند کافی نیست برای اینکه جامعه آنها را به عنوان گروهی تحت‌ستم مورد دلجویی قرار دهد؟

مطابق با سند چشم‌انداز جمهوری اسلامی ایران در افق ١۴١۴ هجری شمسی؛ جامعه ایرانی، در مسیر تحقق آرمان‏ها و اصول قانون اساسی، جامعه‏ای است برخوردار از سلامت، رفاه، امنیت غذایی، تامین اجتماعی، فرصت‏های برابر، توزیع مناسب درآمد نهاد مستحکم خانواده، به دور از فقر، فساد، تبعیض و بهره‏مند از محیط‌زیست مطلوب. امیدواریم که معتادان نیز بتوانند به عنوان شهروندان ایران در جشن دستیابی به افق ١۴١۴ هجری شمسی مشارکت فعال داشته باشند. به نظر می‏رسد امکان حصول چنین مشارکتی تنها با برخورداری معتادان از برخی حقوق مبتنی بر نیازهای خاص ایشان که این حقوق با بررسی دقیق و مبتنی بر شواهد صعوبت زندگی اعتیادی همراه با بهره‏گیری از برنامه‏ریزی اجتماع‌محور قابل کشف است، امکان تحقق دارد.

امید است به‌زودی شاهد درگرفتن گفت‌وگویی در‌این باره هرچند الکن و زمزمه‏وار باشیم.

*کارشناس ارشد حقوق بشر و کارآموز وکالت دادگستری

به نقل از سایت روزنامه اعتماد

مدیریت

سایت حقوقی دادآور به ارگان یا نهاد دولتی وابستگی ندارد. این سایت به همت مؤسسه حقوقی حق ستان دادآور از سال 1390 شروع به فعالیت کرده است.  سایت حقوقی دادآور، رسالت بحث و بررسی در خصوص مسائل علمی رشته حقوق و نشر اخبار این رشته را به عهده دارد . 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا