نمونه رای (آدم ربایی از طریق خدعه و فریب)
تاریخ رای نهایی: ۱۳۹۴/۰۶/۰۲
شماره رای نهایی: ۹۴۰۹۹۷۰۹۲۵۶۰۰۴۷۵
مرجع صدور : شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور
چکیده :
ورود اختیاری بزه دیده به محل مورد نظر متهم با فریب و عدم امکان خروج اختیاری وی،مصداق بزه آدم ربایی از طریق خدعه و فریب است.
خلاصه جریان پرونده :
آقای ب. ک. فرزند ف. ۱۷ ساله در تاریخ ۹۲/۶/۶ شکایتی را در دادسرای ایذه مطرح که به شعبه چهارم دادیاری ارجاع و در اخذ توضیح بیان داشته: ” از مشتکی عنهم ( الف. ب. ، الف. ش. ، ح. ج. و ه. ش. ) به دلیل لواط ایقابی و ضرب و جرح و تهدید با چاقو و گرفتن فیلم از من در حین لواط شکایت و تقاضای رسیدگی دارم. بدین شرح که نامبردگان وقتی من در خانه الف. ب. بودم با چاقو مرا تهدید کردند و سپس با من لواط ایقابی کردند و از من فیلم گرفتند، لذا از نامبردگان شکایت و تقاضای رسیدگی دارم…” س: آیا شاهدی برای قضیه دارید؟ خیر شاهدی ندارم کسی نبود…: دادیار محترم دستور بررسی موضوع و معرفی شاکی به پزشکی قانونی و اخذ فیلم ضبط شده و اعاده پرونده (ص ۲ ) ظرف هفت روز به همراه شهود شاکی را صادر نموده است …” (ص ۳) و برگه ۵ پرونده نیز حکایت از آن دارد شاکی بلافاصله مقارن ساعت ۱۸:۰۰ مورخ ۹۲/۶/۵ با چشم گریان به همراه دایی اش به کلانتری مراجعه و ماجرای پیش آمده را شرح داده است و این صورتجلسه مربوط به یک روز قبل از ارجاع پرونده از کلانتری ۱۱ ایذه به دادسرا می باشد. و در تشریح ماجرا می گوید: ” … ساعت ۱۵:۳۷ یوم جاری ( ۹۲/۶/۵) شخصی به هویت الف. ب. فرزند م. ۲۰ ساله به من زنگ زد گفت بیا منزل تنها هستم که من هم به منزل آنها رفتم که الف. به الف. ش. زنگ زد آمد که دو نفری به اتاق خواب بردنم و با دیلم آهنی و چاقو مرا تهدید نمودند که باید شلوار و شورتت را در بیاوری که من امتناع کردم ولی به زور خودشان شلوار و شورت و پیراهنم را درآوردند و شخصی به هویت الف. ش. به بنده تجاوز نمود و الف. ب. فیلم گرفت و الف. ش. بیرون رفت و ح. ج. آمد داخل و چشمهایم را بستند ح. تجاوز نمود و ه. آمد او هم تجاوز نمود و چهارمین نفر آمد که الف. ب. نام داشت و او هم به بنده تجاوز نمود و عمل قبیح و شنیع لواط انجام دادند و لباسهایم را پوشیدم و رفتم منزل ساعت ۱۸:۰۰ غروب بود که موضوع را به دایی ام گفتم و بعد آمدم کلانتری و از چهار نفر شاکی هستم…” (ص ۵) در معرفی شاکی به پزشکی قانونی چنین گواهی نموده: ” از آقای ب. ک. فرزند ف. در تاریخ ۹۲/۶/۶ ساعت نه صبح معاینه به عمل آمد به دنبال اصابت جسم سخت طی حدوداً ۲۴ ساعت گذشته دچار ضایعات زیر گردیده؛ ۱- کبودی مختصر روی پلک فوقانی چشم راست ۲- کبودی مختصر روی لب تحتانی ۳- کبودی مختصر روی شانه راست از ناحیه مقعد مورد معاینه قرار گرفته است که هیچگونه آثار دخولی مشاهده نگردید لازم به ذکر است که در عمل لواط اگر از مایع لغزنده استفاده شود یا عمل لواط سطحی باشد یا با تأخیر جهت معاینه مراجعه نماید در معاینه مقعد آثاری مشاهده نخواهد شد … ( مکاتبه ۹۲/۱۲۸۶/۱۷۹۲ – ۹۲/۶/۶ ص ۷) در اجرای دستور مقام قضائی در ۹۲/۶/۱۲ در مورد متهمین الف. ب. و الف. ش. تحقیقات محلی انجام شده حاکی از اینست که هر دوی ایشان در تعمیرگاه موتور سیکلت کار می کنند و از وجهه خوب اخلاقی و اجتماعی برخوردار نیستند. (ص ۱۱) شاکی در ۹۲/۶/۱۳ نزد دادیار می گوید: ” تقاضا دارم در این خصوص برای روشن شدن موضوع مواجهه حضوری صورت گیرد می خواهند فیلم مرا پخش کنند و همگی روی گوشی هایشان فیلم مرا دارند …” و به درخواست رئیس کلانتری دستور بدواً جلب نامبردگان صادر در اولین اقدام در تاریخ ۹۲/۶/۲۲ با مراجعه به درب مغازه (ص ۱۳) الف. ب. فرزند م. و الف. ش. فرزند م. دستگیر و گوشی های همراه ایشان نیز توقیف می گردد. (ص ۱۹) در همین تاریخ ح. ج. فرزند خ. نیز دستگیر می گردد. و سپس با بازبینی محتویات گوشی های متهمین الف. ش. و الف. ب. درحضور خودشان فیلمی مشاهده می گردد که در توضیح آن می گویند؛ فیلمی که در گوشی الف. ب. وجود داود متعلق به ح. ج. می باشد که در حال انجام عمل لواط با شاکی به هویت ب. ک. است و فیلمی که در گوشی الف. ش. می باشد مربوط به خودش بوده که در حال انجام لواط با شاکی پرونده بوده است و موضوع عمل لواط با شاکی را قبول داشته اند…” (ص ۲۱) در بازجوئی اولیه الف. ش. فرزند م. متولد ۱۳۶۶ می گوید:” … ب. ک. باموتور سیکلت خودش آنجا آمد … وقتی ب. …. وارد شد چون شاکی اهل برنامه بوده است خودش لباسهایش را درآورد البته الف. ب. با وی عمل شنیع لواط انجام داده است و سپس من نیز با ایشان عمل شنیع لواط انجام داده ام و فیلمی که داخل گوشی من موجود می باشد را الف. ب. گرفت … بنده ندیدم که ه. ش. با شاکی کاری انجام دهد الف. ب. فرزند م. متولد ۱۳۷۲ می گوید:” … من به ب. ک. زنگ زدم و بهش گفتم بیا کارت دارم وقتی آمد قبول نکرد که وسایل گفته شده را برده است ( به شاکی تهمت دزدی پنجاه هزار تومان پول و یک دستگاه گوشی نوکیا زده و ادعا کرده او که دوست برادرش فرشید بوده دفعه قبل که با ف به منزل ایشان آمده دزدی کرده است) به من فحش داد و به او گفتم لخت شو باهات کار دارم بعد لباسهایش را درآورد و ابتداء الف. ش. با ایشان عمل لواط انجام داد و من با گوشی الف. از وی فیلم گرفتم و بعد ح. ج. با شاکی عمل لواط انجام داد و من با گوشی خودم از وی فیلم گرفتم و بعد از این دو نفر خودم با شاکی به نام ب. … عمل لواط انجام دادم ولی از خودم فیلم نگرفتم و ح لنگی و ه. ش. ( ش.و. ) و ف ب. نیز در منزل بودند وقتی از انجام عمل لواط با شاکی درگیر شده بودیم از منزل خارج شدند…” (صفحه ۲۴) و هدف از تهیه فیلم را ترساندن شاکی اعلام داشته است. ح. ج. فرزند خ. متولد ۱۳۷۳ نیز در بازجوئی می گوید: ” … بنده در منزل خودمان بودم که برادر الف. ب. به نام فرشید به همراه من بوده است و برادر فرشید به وی زنگ زد و من نیز همراه وی به منزل الف. ب. رفتم و وقتی رسیدم الف. ب. و الف. ش. در منزل بودند ب. ک. نیز در منزل حضور داشت و در آنجا الف. ش.و. ( ش. ) به همراه ب. ک. و الف. ب. داخل اتاق رفتند و حدود ۵ دقیقه داخل اتاق بودند و بنده به همراه ف و یک نفر دیگر داخل پذیرایی نشسته بودیم و وقتی کارشان تمام شد من نیز وارد اتاق شدم و ب. به من گفت یک نخ سیگار بیار تا بکشم و سیگار به وی دادم و من هم با ب. ک. لواط انجام دادم و الف. ب. با گوشی خودش از من فیلم گرفت و وقتی کارمان تمام شد ب. ک. از منزل خارج شد … ه. ش. فرزند ی ۲۳ ساله که خود را شخصاً به پلیس اطلاعات و امنیت اخلاقی شهرستان ایذه ( صفحه ۲۶) در تاریخ ۹۲/۶/۲۳ معرفی کرده در بازجوئی بعمل آمده از وی می گوید:” … بنده در منزل خواب بودم که دوستانم به نامان الف. ش. ، الف. ب. و ح ج. با گوشی همراه من تماس گرفتند و گفتند بیا به خانه الف. ب. با تو کار داریم و بعد از حدود ۳۰ دقیقه بنده به آنجا رفتم و درب منزل را زدم که درب منزل را الف. ب. باز نمود و به داخل منزل رفتم که هر سه نفر آنها آنجا بودند ب. ک. داخل اتاق به صورت عریان و بدون لباس بود و بنده از لای در که باز بود او را دیدم داخل اتاق نرفتم و هیچ کاری با او انجام ندادم که پس از آن به همراه الف. ب. از منزل خارج شدم و نمی دانم بعد از رفتن ما چه اتفاقی افتاد و در ضمن الف. ش. قبل از ما از منزل خارج شده بود و زمانی که ما رفتیم ب. به همراه ح. ج. در منزل بودند … س: آیا شما و دوستانتان با شاکی عمل لواط انجام دادید؟ ” خیر بنده عمل لواط انجام ندادم و نمی دانم که آنها چه کردند …” (صفحه ۲۹) نکته قابل توجه آنکه سه متهم دیگر تأکید دارند بر اینکه ه. ش. با شاکی عمل لواط انجام نداده و تنها شاکی ادعای انجام عمل توسط وی را دارد و در مواجهات حضوری فی ما بین متهمین با یکدیگر و متهمین با شاکی تصریح بر این امر دارند … ( صفحه ۳۱، ۵۴، ۵۸) از طرفی متن پیامکهای ارسالی توسط الف. ب. به گوشی شاکی که مورد بازبینی مأمورین قرار گرفته نشان از آن دارد که بعد از آنجام عمل شاکی مورد تهدید متهم ردیف اول قرار گرفته تا دوباره او را وادار به انجام اینکار کند و الاّ فیلم گرفته شده را در سطح شهر پخش کند … ( صفحه ۴۲) به گزارش مأمورین الف. ش. در طول بازداشت و بازجوئی در مورخ ۹۲/۶/۲۳ به نحوی از بازداشتگاه دادگستری ایذه متواری می گردد ولی مجدداً خود را معرفی نموده است . ( صفحه ۳۸، ۳۹) الف. ب. در دادسرا به اتهام آدم ربائی، ایراد ضرب و جرح شاکی، تهیه فیلم مستهجن و انجام لواط تحت تعقیب قرار می گیرد و ضمن پذیرش اتهام لواط آن هم بدین شکل که پیشنهاد انجام عمل را به شاکی داده اند و او پذیرفته سایر موارد اتهامی را منکر است به جز اینکه تهیه فیلم با گوشی خودش و الف. ش. را اقرار دارد و انگیزه گرفتن فیلم از شاکی را به جهت عدم طرح شکایت از جانب او بیان می دارد … و در پاسخ به سؤال قاضی دادسرا می گوید: …” قبول دارم به او زنگ زدم گفتم بیا خونه تا دوباره لواط کنیم بعد فیلم را حذف کنم …” در مورد نحوه آمدن آقای ب. ک. به منزلشان می گوید: ” من از مغازه رفتم خونه یک ساعت طول کشید دیدم درب خونه را می زنند رفتم درب را باز کردم دیدم ب. است آمد داخل دوستانم آنجا بودند و سر حرف را باز کرد و رفت داخل اتاق آخری گفت بیائید اینکار را با من بکنید. دوستانم نیم ساعت قبل از اینکه این آقا بیاید آمدند خانه ما نشسته بودیم همان جا …” ( صفحه ۴۴ تا ۴۶ ) الف. ش. و ح. ج. نیز ضمن پذیرش اتهام لواط در مورد شرکت در آدم ربائی منکر بوده و در نزد قاضی دادسرا تأکید دارند که با رضایت شاکی با او این عمل را انجام داده اند و الف. ب. علیرغم خواست ایشان مبادرت به گرفتن فیلم از انجام عمل لواط باشاکی نموده است … ( صفحه ۴۸، ۵۱، ۵۲) امّا ه. ش. در نزد قاضی دادسرا نیز به طور کلی منکر اتهام وارده بوده ولی حضورش در آن محل را پس از تماس از سوی الف. ب. و سایرین قبول دارد و می گوید ب. ک. را دیده که لخت در آنجا در یکی از اتاقها حضور داشته است. (صفحه ۴۹ و ۵۰) شاکی در تحقیقات دادسرا در مورد چگونگی ماجرا و علت مجروح شدن خود را در آن منزل اینگونه شرح داده: ” … ساعت ۱۵:۳۷ بود که الف. ب. با من تماس گرفت منهم رفتم به خانه آنها که الف. ب. تنها آنجا بود و بعد زنگ زد به الف. ش. که او هم آمد و بعد الف. به بنده گفت زنگ بزن به ف برادرم که در حین زنگ زدن شارژ گوشی همراهم تمام شد و بعد الف. خودش به ف زنگ زد و بعد از چند دقیقه فرشید و ح. ج. و ح س آمدند وقتی که داخل خانه آمدند الف. داشت مرا کتک می زد و می گفت لباسهایت را دربیاور تا با تو لواط کنیم و بعد از آن الف. ش. ، ف و حامد و ح. را بیرون از خانه کرد بعد از آن من قصد فرار داشتم که با لگد به درب حیاط کوبیدم درب که باز شد درحالی که از دماغ و دهانم خون می آمد، کنار دیوار نشستم که فرشید رفت از داخل برای من آب آورد که روی سرم بریزد که در همین حال الف. آمد و مرا با چاقو به داخل برد و به زور به داخل اتاق خواب برد و با چاقو و دیلم مرا تهدید می کرد که اگر نگذاری اینکار را بکنیم می کشمت و من نیز از ترس خودم شلوار و پیراهنم را درآوردم و در مرحله اول ش. با من عمل لواط انجام داد و الف. ب. داشت از ما فیلم می گرفت و بعد از الف. الف. با پارچه چشمانم را بست و بعد ح. ج. وارد اتاق شد و با من لواط انجام داد که الف. با گوشی خودش فیلم گرفت و ح. که تمام کرد بعد از حدود بیست دقیقه ه. ش. داخل اتاق شد و با من این کار را انجام داد ولی کسی فیلم نگرفت و بعد از آن نفر آخر الف. با من لواط کرد که بعد از چند دقیقه لباسهایم را پوشیدم و به کلانتری یازده رفتم …” (صفحه ۵۳، ۵۴) سپس هر چهار نفر متهم با صدور قرار بازداشت موقت به تاریخ ۹۲/۶/۲۴ بازداشت گردیده در همین فاصله در بازبینی فیلم ضبط شده در گوشی متهمین الف. ب. و الف. ش. توسط مأمورین صورتجلسه ایی تنظیم که در آن قید شده ” در فیلم هیچگونه زور و اجباری در کار نبوده است و شاکی با رضایت کامل یکبار به صورت ایستاده و بار دیگر به صورت دراز کشیده می باشد و در مرحله اول الف. ش. با شاکی عمل لواط انجام می دهد که شاکی به صورت دراز کشیده می باشد و هیچگونه مخالفتی نمی کند و بار دوم نیز ح. ج. با وی عمل لواط انجام می دهد که هر دو نفر به صورت ایستاده و با رضایت می باشد…” (ص ۵۷) هیچ یک از متهمین با بررسی سوابق انگشت نگاری دارای سابقه کیفری نبوده اند. (ص ۳۲ تا ۳۵) با ارجاع پرونده به بازپرس شعبه اول و اخذ آخرین دفاع از متهمین و معرفی نامبردگان به زندان شهرستان رامهرمز از تاریخ ۹۲/۶/۲۶ ( ص ۷۰ تا ۷۳) بازپرس با صدور قرار نهایی که اثری از موافقت یا عدم موافقت دادستان یا جانشین وی در پرونده مشهود نمی باشد در مورد اتهام لواط قرار عدم صلاحیت به شایستگی کیفری استان در مورد تهیه فیلم مستهجن قرار عدم صلاحیت به دادگاه انقلاب ( در مورد الف. ب. ) و مشارکت در آدم ربایی در مورد هر چهار نفر و ایراد ضرب و جرح نسبت به شاکی ( اتهام متهم ردیف اول ) قرار مجرمیت صادر که به تبع آن با صدور کیفرخواست به دفترکل دادگاه های کیفری استان خوزستان ارسال می گردد. (ص ۷۶ تا ۷۹) که در تاریخ ۹۲/۸/۱۵ به شعبه ۱۷ کیفری استان ارجاع گردیده ( ص ۸۴) دادگاه در جلسه فوق العاده ۹۲/۸/۱۹ با دو ایراد ۱- از جهت عدم ابلاغ قرار عدم صلاحیت به متهمین ۲- عدم تحقیق و تعقیب شکایت شاکی در مورد بزه تهدید به ایراد ضرب با چاقو قرار رفع نقص صادر و پرونده به دادسرا اعاده نموده است.(ص ۸۲) بازپرس با ابلاغ قرار عدم صلاحیت به متهمین در مورد اتهام تهدید با چاقو به ایراد ضرب و جرح ابتداء اینگونه استدلال نموده،” نظر به اینکه حسب ماده ۶۲۱ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵ مجموع جرائم ارتکابی متهمان تهدید با چاقو و ربودن شاکی عنوان خاص مجرمانه دارد و جرم علیهده نیست تا به صورت جداگانه تفهیم شود و تهدید یکی از شیوه های آدم ربایی است و در ماده ۶۲۱ به صراحت قید شده است … و طبق تبصره ۳ ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ در صورتیکه مجموع جرائم ارتکابی در قانون عنوان مجرمانه خاصی داشته باشد مقررات تعدد جرم اعمال نمی شود و مرتکب به مجازات مقرر در قانون محکوم می گردد. در ما نحن فیه نیز مجموع جرائم ارتکابی مثل تهدید با چاقو و ربودن شاکی عنوان خاص مجرمانه دارد، لذا از این حیث بازپرس مواجه با تکلیفی نیست پرونده عودت می گردد…” (ص ۹۷ ) دادگاه محترم این استدلال را نپذیرفته و مجدداً پرونده به نزد بازپرس ارسال و خواهان تفهیم اتهام و اخذ تصمیم شده که بازپرس یکبار دیگر هر چهار نفر متهم را از زندان در تاریخ ۹۳/۲/۳ احضار و اتهام تهدید به ایراد ضرب و جرح با چاقو را تفهیم که مورد انکار کلیه متهمین قرار گرفته است. (ص ۱۰۷ تا ۱۰۹) و نهایتاً بازپرس در مورد اتهام مذکور قرار منع تعقیب صادر و پرونده با موافقت مقامی که معلوم نیست نام و مشخصات و سمت او چه می باشد به دادگاه برگردانده شد است. (صفحه ۱۱۳) در این بین هریک از متهمین وکلای انتخابی خود را به دادگاه معرفی می نمایند. (صفحه ۹۲، ۱۰۰، ۱۱۰، ۱۳۸) و در برگ وکالتنامه وکیل آقای ب. قلی پور نوروزی نام خانوادگی صحیح متهم الف. ب. به نام الف. ب. ان زاده (ص ۱۱۰) قید شده و در قرار قبولی وثیقه نیز که پدرش مدارک هویتی خود را ارائه نموده مشخص گردیده ( ب) می باشد. علی ایحال هریک از زندانیان در بند متنی از زندان ارسال و ضمن پذیرش اتهام تقاضای عفو و بخشش نموده اند به جز ه. ش. که باز هم منکر اطلاع از قصد و نیت و عمل ارتکابی هم جرمهای خود شده است.(ص ۱۱۹ تا ۱۲۵) و هریک از وکلای مدافع نیز لوایحی تهیه و ضمن درخواست آزادی موکلین خود با توجه به طول مدت بازداشت با تبدیل قرار بازداشت به قرار مناسب دیگری از ایشان دفاع نموده و منکر اتهام آدم ربائی و لواط ایقابی گردیده اند دادگاه با پذیرش درخواست متهمین و وکلای ایشان با فک قرار بازداشت موقت در مورد متهم الف. ب. به یک میلیارد و آقای الف. ش. و ح. ج. به پانصد میلیون ریال و ه. ش. به قرار کفالت با وجه الکفاله پانصد میلیون ریال اقدام نموده و هریک از ایشان با سپردن وثیقه ملکی و ضامن معتبر پس از یکسال از زندان آزاد می گردند. ( صفحه ۲۳۲) و در اولین جلسه دادرسی ۹۳/۶/۱۸ همگی متهمین با وکلای خود حاضر شده و نماینده دادستان نیز حضور یافته و ضمن دفاع از خود راجع به لواط ایقابی همگی منکر می گردند و در حد تفخیذ قبول اتهام نموده اما متهم ه. ش. کماکان اصرار بر انکار خود دارد که باز در جلسه مذکور سایرین از عدم نقش و دخالت او در این ماجرا سخن به میان می آورند ولی شاکی همچنان اصرار دارد که ه. ش. نیز با او همانند سایرین عمل لواط به عنف انــجام داده و آلت خود را مانند دیگران داخل نموده و از مواد لیزکننده استفاده کرده اند … و وکلای ایشان نیز اظهارات خود را در دفاع از مــوکلین به لوایح تقدیــمی استناد نموده اند. نهایتاً دادگاه با اخذ آخرین دفاع و اعلام ختم دادرسی با اکثریت هیــأت محترم حاضر به موجب دادنامه ۳۰۳ ـ ۹۳۰ ـ ۹۳/۱۲/۱۸ چنین رأی داده اند:در خصوص اتهام آقایان الف. ب. فرزند م. ، الف. ش. فرزند م. ، ح. ج. فرزند خ. و ه. ش. فرزند ی دایر به مشارکت در آدم ربایی و ارتکاب لواط ایقابی به عنف نسبت به شاکی خصوصی آقای ب. ک. فرزند ف. و مضافا” ارتکاب ایراد ضرب و جرح عمدی توسط متهم ردیف اول علیه شاکی خصوصی به شرح کیفر خواست و قرار عدم صلاحیت صادره از ناحیه ی دادسرای عمومی و انقلاب ایذه ، با توجه به اینکه شاکی فورا” پس از وقوع جرم به مرجع انتظامی مراجعه کرده است و متهمان نیز قبول دارند هنگام ارتکاب لواط توسط بعضی از متهمین، چشم های شاکی را بسته بودند تا متوجه هویت افرادی که با او لواط می کنند نشود و شاکی به شرح گواهی پزشکی قانونی مورد ایراد ضرب و جرح واقع گردیده و به لحاظ سن نیز کوچکتر از همه متهمین است و متهم اصلی پرونده به نام الف. ب. اصولا” دوست و رفیق شاکی نبوده بلکه برادر الف. به نام ف دوست شاکی بوده و فیلم ارتکاب لواط توسط متهمین الف. ش. و ح. ج. کشف گردیده است( البته دلالت بر ایقاب ندارد) و اینکه بعضا” متهمان ادعا دارند شاکی راضی به لواط بوده مستند و موجه نیست و متهم الف. ب. در اولین تحقیقی که از وی در نیروی انتظامی (صفحه۲۴) شده است شروع درگیری با شاکی را ناشی از جر و بحث با شاکی به لحاظ سرقتی که مدعی است مشار الیه قبلا” هنگامی که با ف به منزل انها آمده بود مرتکب شده بود مطرح می کند و اینکه او حاضر به استرداد اموال نبوده و الف. ش. در صفحه ۶۹ پرونده نزد بازپرس اعلام می دارد وقتی شاکی فهمید می خواهیم با او کاری (لواط) انجام دهیم فرار کرد و ح. ج. در صفحه ۵۲ پرونده نزد بازپرس اعلام می دارد الف. و الف. اصرار کردند که باید با شاکی لواط کنم تا از ما فیلم بگیرند و مرا تهدید کردند که اگر این کار را انجام ندهم انها با خودم لواط خواهند کرد و الف. ش. در صفحه چهل و هشت پرونده نزد بازپرس اعلام می دارد کل این جریان که پیش آمد از الف. ب. شروع شد و الف. ب. را لخت کرد و همچنین در پیامکهای مکشوفه از متهمین الف. و الف. و خصوصا” الف. مشخص است که مشارالیهم در تلاش بودند تا مجنی علیه را مجددا” مجبور به انجام لواط کنند و شاکی نیز اعلام می دارد بدوا” و قبل از اینکه مرتکب لواط علیه وی شوند اقدام به فرار کرده لیکن الف. ب. با تهدید و اجبار مجددا” وی را به داخل منزل بازگردانده است و موقعیت زمانی حادثه حدودا” سه و نیم ظهر تابستان بوده که با توجه به شرایط آب و هوایی و گرمای شدید محل معمولا” مردم به استراحت می پردازند و خانواده متهم الف. ب. نیز خارج از منزل بوده اند و با عنایت به محتویات پرونده معلوم است که متهم ردیف اول از همان ابتدا قصد و برنامه ریزی برای ارتکاب لواط داشته است و به خواسته ایشان دیگر افراد جمع شده اند در نتیجه با توجه به مراتب و توضیحات اخیر الذکر ، اقاریر متهمین ردیف های اول تا سوم مبنی بر ارتکاب تفخیذ و با در نظر گرفتن دیگر محتویات پرونده ارتکاب بزه تفخیذ نسبت به متهمین ردیف های اول تا سوم و مضافا” ارتکاب آدم ربایی و ایراد ضرب و جرح عمدی نسبت به متهم ردیف اول برای این دادگاه محرز است و مستندا” به مواد ۲۳۶ و ۷۱۴ (بندهای الف و ب) از قانون مجازات اسلامی مصوب سال نود و دو و ماده ۶۲۱ قانون مجازات اسلامی مصوب سال هفتاد و پنج حکم به محکومیت هر کدام از متهمین ردیف های اول تا سوم به تحمل یکصد ضربه شلاق حدی بابت ارتکاب تفخیذ به عنف که با رعایت کلیه شرایط و مقررات شرعی و قانونی اجرا خواهد شد صادر می گردد و مضافا” حکم به محکومیت آقای الف. ب. به تحمل پانزده سال حبس تعزیری به لحاظ آدم ربایی و پرداخت هفت و نیم هزارم دیه کامله به نفع شاکی خصوصی بابت ایراد ضرب و جرح عمدی(کبودی پلک و لب و شانه) که ظرف یک سال از تاریخ وقوع حادثه باید پرداخت گردد صادر می شود و البته مستندا” به بند ث ماده ۳۸ قانون مجازات اسلامی مصوب سال نود ودو با عنایت به اینکه محکوم علیه الف. ب. فاقد سابقه محکومیت کیفری است و به شرح نامه ارسالی از زندان که موجود در پرونده است نادم شده لذا با یک درجه تخفیف در مجازات ، فقط حبس وی به شش سال تقلیل و تخفیف داده می شود و در خصوص کلیه اتهامهای متهم ه. ش. و اتهامهای لواط ایقابی و مشارکت در آدم ربایی نسبت به متهمین الف. ش. و ح. ج. و اتهام لواط ایقابی نسبت به متهم الف. ب. با عنایت به عدم تایید موضوع توسط پزشک قانونی و انکار متهمین و فقد ادله اثباتی مستندا” به اصل۳۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی حکم به برائت متهمین صادر می گردد رأی صادره حضوری است و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدید نظر خواهی در شعب دیوان عالی کشور می باشد.دادرس محترم شعبه نیز در اقلیت قرار گرفته درخصوص اتهام ۱- الف. ش. ۲- الف. ب. ۳- ح. ج. دایر بر لواط تفخیذی عقیده به محکومیت نامبردگان به حد داشته است، لیکن درخصوص متهم دیگر ه. ش. و اتهام کلیه متهمان درخصوص ایراد ضرب و جرح و آدم ربائی نظر بر برائت داشته است. با ابلاغ مفاد دادنامه به کلیه متهمین و وکلای ایشان و شخص شاکی ب. ک. و وکیل مدافع الف. ب. به دادنامه مذکور اعتراض داشته که با ثبت لوایح بدون پرداخت هزینه دادرسی مرحله فرجامخواهی وفق مواد مربوط در قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ و اصلاحیه بعدی آن پرونده را جهت رسیدگی به دیوانعالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع گردیده که در حین شور به لوایح تقدیمی و اوراق مورد نیاز پرونده اشاره خواهد شد.هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای محسن یکتن خدائی عضوممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای محمد ح. ارجمند دادیار دیوان عالی کشور اجمالاً مبنی بر اینکه با توجه به محتویات پرونده و ملاحظه مفاد لایحه تجدیدنظرخواهی شاکی که موجه و مدلّل به نظر نمی رسد لذا چون دادنامه تجدیدنظرخواسته مطابق با موازین قانونی صادر شده است مستنداً به بند الف ماده ۴۶۹ ق.آ.د.ک نظر به ابرام و تأیید آن داده می شود. درخصوص دادنامه شماره ۳۰۳ – ۹۳۰، ۹۳/۱۲/۱۸ تجدیدنظرخواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد:
رای دیوان :
درخصوص تجدیدنظرخواهی شاکی پرونده آقای ب. ک. فرزند ف. و آقای ب. قلی پور نوروزی به وکالت از آقای الف. ب. ان زاده فرزند م. که به اشتباه نام وی در پرونده دادنامه صادره ” ب. ” قید گردیده از دادنامه ۳۰۳ – ۹۳۰ مورخ ۹۳/۱۲/۱۸ صادره از شعبه هفدهم دادگاه کیفری استان خوزستان بدین مضمون که شاکی در لایحه خود به برائت متهمین از اتهام وارده دائر بر لواط ایقابی اعتراض خود را اعلام نموده و وکیل مدافع محکوم علیه ردیف اول دادنامه اتهام آدم ربائی را منتسب به موکل خود ندانسته چرا که شاکی به میل و اراده خود به منزل مسکونی موکل عزیمت کرده است و از این جهت موضوع اتهام منتسبه مذکور را منتفی دانسته، هر دو این ایرادات مردود است زیرا تشخیص نوع جرم ارتکابی با توجه به جزئیات و میزان اعمال و رفتار مرتکبین و مصادیق مندرج در مواد قانونی با استنباط از ادله و قرائن و شواهد موجود در پرونده از اختیارات قضات محترم رسیدگی کننده بوده و استنباط ایشان ملاک عمل در تعیین نوع و ماهیت بزه نمی باشد. کما اینکه در این پرونده نظریه پزشکی قانونی در ردّ دخول و یا به عبارت دیگر عدم تعیین صد درصدی انجام دخول به لحاظ فقدان علائم و آثار حکایت دارد و نیز علاوه بر آن فیلم ضبط شده در گوشی موبایل متهمین بنا به گزارش مأمورین برخلاف ادعای شاکی حکایت از عنف و زور در انجام عمل ندارد و آثاری نیز در معاینه پزشکی قانونی در این ناحیه مشاهده نگردیده، بنابراین ایرادات مطروحه از ناحیه شاکی پرونده در لایحه اعتراضی مؤثر نبوده و ردّ می گردد. و امّا در مورد اعتراض وکیل مدافع محکوم علیه مذکور نیز در محکومیت موکلش به مجازات آدم ربائی بر فرض بنا به اقرار و تأیید شاکی و پی تماس الف. ب. ان زاده به آنجا مراجعه داشته امّا نباید فراموش کرد که شاکی در زیر سن ۱۸ سال قرار داشته و به محض ورود و با آگاهی از نیت شوم متهم یاد شده و دوستش الف. ش. ( متهم دیگر پرونده ) قصد خروج از منزل را داشته که با ممانعت ایشان روبرو شده و علاوه بر آن الف. برادر خود ف و ح. ج. و حامد چ را نیز به آنجا فرا می خواند و به نوعی آنچه که از محتویات و اوراق پرونده بر می آید در واقع بنوعی شاکی را می فریبد و از ابتداء قصد و نیت خود را مخفی نگاه می دارد و به بهانه تهمت زدن به شاکی دائر بر سرقت وجه نقد و گوشی موبایل از منزلش او را مرعوب نموده و مورد آزار و اذیت جسمانی قرار می دهد تا بتواند به مقصود خود برسد. با عنایت به مراتب فوق آدم ربایی از طریق خدعه و فریب شاکی برای دادگاه احراز گردیده است و خالی از ایراد می باشد. لذا با رد اعتراض وکیل مدافع محکوم علیه ضمن اصلاح نامش از الف. ب. به الف. ب. ان زاده فرزند م. مستنداً به بند الف ماده ۴۶۹ قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ دادنامه معترض عنه عیناً مورد تأیید قرار می گیرد.
شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور- رئیس و مستشار و عضومعاون
علی رازینی – عبدالعلی ناصح – محسن یکتن خدایی